نامه ای برای پسرم :)....

ساخت وبلاگ

صبحِ امروز , واسه  پسرم که بعدها خواهدامد یادداشتی نوشتم و‌کنارِ تخت گذاشتم :

" عزیزم! به گمانم وقتِ آن رسیده که برای خود معشوقه ای پیدا کنی؛

برایش شاملو بخوانی , گیتار بزنی , گیسوانش را لا به لایِ انگشتانت تاب بدهی......

فقط جانِ مادر , رابطه پستی و بلندی دارد.

نرسد روزی که صدایت را برایش بلند و دیدگانش را تَر کنی.......

خدا نیاورد روزی را که عکس هایش را از دیوارِ اتاقت جمع کنی. ....

نرسد روزی که با حجمِ عظیمی از بغض , تنهایی به سمت کافه همیشگیتان روانه اَش کنی....

زبانم لال نیاید روزی که دل ببری و به یک باره برایِ لیلیِ قلبت مجنونِ بی وفا شوی....

تصدقت شوم! اگر دل دادی , اگر دل بُردی , مرد باش.

رفیقِ نیمه راه نشوی که من بی وفایی را به تو نیاموخته ام.....

این یک قلم را ازمن به ارث ببر جان دلم.....

خدایا.......
ما را در سایت خدایا.... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : vagoyehaye-yek-delmorde97 بازدید : 146 تاريخ : جمعه 16 اسفند 1398 ساعت: 11:18