دݪمـ میخواست پیآنو بݪد باشمـ....

ساخت وبلاگ

دݪمـ میخوآستـ پیآنو بݪد بآشمـ

دݪمـ میخوآستـ انگشتامـ بݪغزه رویِ کݪیدآی ِسفید و مشکۍِ پیآنو و برآتـ عشقـ بنوآزمـ .͜. 

میدونۍ، یه وقتآیۍ وآژه هآ جوابـ نمیدטּ‌.

هرچقدر بگمـ دوستتـ دآرمـ هرچقدر بگمـ دݪمـ تنگه بۍ فآیدس  .͜. .

چوטּ‌ یه مشتـ حروف ݪعنتۍاטּ‌ که دستشوטּ‌ به هیچ جآیۍ بند نیست.

هرچقدرمـ سفت تو بغݪمـ فشآرت بدمـ طورۍ که صدآیِ استخوناتو بشنوۍبازمـ جواب نمیده. 

ایـטּ‌ حجمـ از احسآس فقط کݪیدآۍِ پیانو رو میخوآد. فقط نوآختـטּ‌ میخوآد. فقط خوندטּ‌ میخوآد 

" عشقت غمِ دیرینه ام .. "

این حجمـِ از دݪتنگۍ صدایِ تو رو میخوآد وقتی آرومـ بآهآمـ زمزمه میڪنۍ

میدونۍ

ڪآشـ مـטּ‌ پیانو بلد بودمـ .͜. 

 

 ❦ فآطمه خرازۍ ❦

 

 

 

خدایا.......
ما را در سایت خدایا.... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : vagoyehaye-yek-delmorde97 بازدید : 134 تاريخ : پنجشنبه 28 فروردين 1399 ساعت: 20:02